خودم با پلیس تماس گرفتم
تاریخ انتشار: ۱۶ آذر ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۵۵۳۱۳۵
خودت را معرفی کن.
علیرضا، ۳۱ ساله . اهل کرج.
تحصیلات؟
تا دیپلم درس خواندم اما شرایط جور نبود و به دانشگاه نرفتم. عاشق ورزش بودم و دوست داشتم در ورزش به موفقیتهایی برسم.
حالا به موفقیتی رسیدی؟
بله. در مسابقات کشوری پاورلیفتینگ در رشته پرس سینه مقام کشوری دارم.
چرا ادامه ندادی؟
باید کار میکردم. قهرمانی نیاز دارد تمام وقت تلاش کنی در ضمن هزینه هم دارد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
شغلت چه بود؟
بنا به علاقهای که به هنر داشتم، سراغ طراحی لباس رفتم و طراح لباس بودم.
متاهلی؟
نه.
دلیل اختلافت با مقتول چه بود؟
باور کنید با او اختلافی نداشتم. یک روز با مادرم در حال رفتن به خانه بودیم که متوجه آن مرحوم شدم که با زنی درگیری داشت. مادرم آن زن را شناخت و از من خواست تا به او کمک کنم و بعد تا خانهشان رساندیمش. چند روز بعد فهمیدیم آن زن از مرحوم شکایت کرده است. مثل اینکه همسر صیغهای مرحوم بود. زن جوان میگفت او در خودرویش جیپیاس گذاشته است و ما بهعنوان شاهد آن زن به دادگاه معرفی شدیم. مرحوم از من خواست از شهادت صرفنظر کنم و حتی تهدیدم کرد که قبول نکردم. بعد از من و همسر سابقش به اتهام رابطه شکایت کرد که تبرئه شدیم تا اینکه ماجرای آن فیلم پیش آمد.
چه فیلمی؟
مرحوم و دوستانش با تهدید مرا مجبور کردند حرفهای نامربوطی درباره خانوادهام بزنم. این موضوع مرا دیوانه کرده بود. اگر فیلم را منتشر میکردند، آبروی من پیش خانوادهام و آشنایان میرفت.
تو هم نقشه قتل را کشیدی.
خودش این راه را پیش پایم گذاشته بود. اول به شریکش شلیک کردم که گلولهای به او نخورد. او هم روزی که فیلم گرفتند، آنجا بود. میگفت فیلم دست او نیست و به شریکش داده است. سراغ مرحوم رفتم. شب حادثه تعقیبش کردم. نزدیک خانهاش که رسید با اسلحه به سمتش رفتم و اول یک گلوله به شیشه ماشین زدم. بعد سه گلوله دیگر شلیک و فرار کردم.
کسی سد راهت نشد؟
مسلح بودم و میترسیدند. فقط صدای چند نفر را میشنیدم که میگفتند وایسا، وایسا. کسی دنبالم نیامد و فرار کردم.
کجا فرار کردی؟
اول فرار نکردم، اسلحه را مخفی کرده و به خانه رفتم. صبح روز بعد هم خیلی عادی سر کار رفتم. فکر میکردم فرارم باعث میشود به من شک کنند. تا اینکه شنیدم همسر صیغهای مرحوم را دستگیر کردند. آنجا بود که ترسیدم و فرار کردم.
او میدانست تو قاتلی؟
نه. هیچکسی نمیدانست. وقتی او را گرفتند، حتما سراغ من هم میآمدند.
کجا رفتی؟
رفتم رشت. چند سال قبل با زنی آنجا آشنا شده بودم که تنها زندگی میکرد. سراغ او رفتم و به من پناه داد.
میدانست مرتکب قتل شدی؟
بله. ماجرا را برایش تعریف کردم.
چطور قبول کرد به تو کمک کند؟
خودش خلافکار بود. با شوهر سابقش مردان را طعمه کرده و به خانه میکشاندند و از آنها اخاذی میکردند. از من هم خواست کمکش کنم تا از مردان بیشتر اخاذی کند که گفتم اهل این کارها نیستم.
مدارک جعلی را از کجا گرفتی؟
سیما، زنی که به من پناه داده بود، در کیش آشناهای زیادی داشت. مثل اینکه سالی چند بار برای کار به آنجا میرفت. خواست به کیش برویم تا از آنجا مرا به خارج از کشور بفرستد. یک روز با مدارک مردی آمد و آن را به من داد تا بتوانم از کشور خارج شوم. آنطور که فهمیدم، این مدارک را از داخل خودرویی سرقت کرده بود.
چطور سرقت کرد؟
خبر ندارم. در کیش همه او را میشناختند. شب میرفت و دم صبح برمیگشت.
کجا میخواستی فرار کنی؟
قطر.
که قبلش دستگیر شدی.
نه. تسلیم شدم. خودم با پلیس تماس گرفتم و گفتم کجا هستم. ماموران پلیس کیش آمدند و مرا دستگیر کردند.
اسلحه را از کجا خریده بودی؟
از یک فروشنده سلاح در اینستاگرام. البته به من گلوله نداد و گلوله را از فرد دیگری خریدم.
نترسید پلیس باشی؟
یک دوست مشترک داشتیم که سفارش من را کرده بود.
الان پشیمان نیستی؟
باور کنید من فقط دنبال این بودم که آن فیلم منتشر نشود. اگر او این کار را نمیکرد، زنده بود و من هم قاتل نمیشدم.
منبع: جام جم آنلاین
کلیدواژه: مقتول
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت jamejamonline.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «جام جم آنلاین» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۵۵۳۱۳۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
گروگانگیری ۳۰ روزه برای اخاذی ۱۰ میلیاردی | راز ناپدید شدن یک ماهه جوان گمشده فاش شد
همشهری آنلاین - حوادث: حدود یک ماه قبل خانواده مردی جوان به نام آرمان قدم در اداره پلیس آگاهی تهران گذاشتند و خبر از ناپدید شدن وی دادند. آنها می گفتند که آرمان در زمینه خرید و فروش ملک فعالیت دارد و آخرین بار برای انجام معامله کاری از خانه بیرون رفته و دیگر برنگشته است. با این شکایت، پرونده ای تشکیل شد و ماموران جست و جو برای یافتن آرمان جوان ۳۷ ساله را آغاز کردند.
یک ماه بعد
چند روز قبل رانندگانی که از حاشیه بزرگراهی در اطراف کرج عبور می کردند، چشمشان به پیکر نیمه جان مردی جوان افتاد که ناله می کرد و از مردم کمک می خواست. رانندگان به کمک مرد جوان رفتند و دیدند او با دست و پای خون آلود روی زمین افتاده و از شدت درد به خودش می پیچد. مرد مجروح شده برای درمان به بیمارستان انتقال یافت و پس از بهبودی قدم در اداره پلیس گذاشت و گفت او را گروگان گرفته و شکنجه اش داده اند. وی کسی نود جز آرمان همان پسر جوانی که یک ماه قبل خانواده اش گزارش ناپدید شدن او را به پلیس اعلام کرده بودند.
گروگانگیری
آرمان مرد جوان در توضیح ماجرا گفت: یک ماه قبل در یکی از محله های جنوب تهران، خودری پژویی راهم را سد کرد. سرنشینان آن ۴ نفر بودند که با تهدید مرا ربودند. آنها مرا به باغ متروکه ای در حاشیه تهران انتقال دادند و دست و پایم را بستند. در مدت این یک ماه، هر روز شکنجه ام می دادند. آنها ۱۰ میلیارد تومان پول برای آزادی ام می خواستند اما چنین مبلغی در حسابم نبود. در نهایت راضی شدند تا صد میلیون تومان پول بگیرند و مابقی را چک و سفته. به من گفتند که باید ظرف یک ماه این مبلغ را تهیه کنم در غیراینصورت مرا مجددا ربوده و جانم را می گیرند. سپس با بدنی نیمه جان در بیابان رهایم کردند تا با فروش خانه، مبلغی که آنها می خواستند را فراهم کنند اما من تصمیم به شکایت گرفتم.
شکایت از برادر
درحالیکه تحقیقات پلیسی زیر نظر قاضی سهرابی بازپرس جنایی تهران برای شناسایی و بازداشت آدم ربایان ادامه داشت، بار دیگر آرمان جوان گروگان راهی اداره پلیس شد و سرنخ تازه ای در اختیار تیم تحقیق قرار داد. او گفت: چند شب قبل مهمان خانه یکی از اقواممان بودم که در آنجا رازی فاش شد. یکی از بستگانم به من گفت که طراح آدم ربایی برادرم آرمین بوده است. من و برادرم در کار خرید و فروش ملک هستیم و مدتی قبل به اختلاف مالی برخوردیم. فکر می کنم پشت پرده گروگانگیری، یکی از آشنایانمان است که با اجیر کردن ۴ آدم ربا می خواسته به پول برسد اما موفق نشد.
با این شکایت، بازپرس جنایی دستور احضار مرد آشنا را صادر کرده است تا مشخص شود که او نقشی در گروگانگیری داشته یا نه.
کد خبر 848475 برچسبها سارق - سرقت گروگانگیری حوادث ایران